توجه به این نکته مهم است که پرز سعی نمی کند آینده را پیش بینی کند. او تجربه پنج انقلاب تکنولوژیکی قبلی را که به دهه 1700 بازمیگردد (تولید کارخانه، بخار/راهآهن، فولاد/برق، نفت/ماشین/تولید انبوه و مخابرات) در الگوهای قابلتشخیصی متراکم میکند. و با این حال، او به همین راحتی میتوانست در مورد تکامل صنعت کریپتو تا به امروز صحبت کند، حتی اگر در زمان انتشار وجود نداشت. اگر الگویی که او توصیف می کند برقرار باشد، مرحله کنونی موجی از پذیرش و پذیرش را به راه می اندازد که «عصر طلایی» شکوفایی را شکل خواهد داد – مانند آنچه که توسط موج های قبلی نوآوری در فناوری به وجود آمد. این به نوبه خود، می تواند نه تنها کارایی و دسترسی بیشتر، بلکه یک ساختار اجتماعی جدید را آزاد کند.